داشتم آیات کلام الله مجید را نظاره میکردم که به کریمه جالبی رسیدم: فَلایَغرُرْکَ تَقَلُّبُهُم فِی البِلاد (غافر/ 4). (ترجمه فولادوند: پس آمد شدشان در شهرها - و اینکه فرصت و مهلتى دارند و به تجارت و تصرّف در کارها سرگرماند- تو را نفریبد).
آیه خطاب به پیامبر اکرم (ص) است و میفرماید که فقط کافران در پذیرش دین مجادله میکنند و نباید جلوه دنیایی و ظاهر شکوهمند و بظاهر مرتب و اصولی، و جولان آنان در شهرهای مختلف تو را فریب دهد و فکر کنی که در آن سوی ایمان به خدا خبری هست.
خدایا ما شیفتگان تمدن(!) را دریاب. چه کند دنیا طلب دنیا دوست غرق در مظاهر الوان صنم آلود؟
خدایا در آن لحظاتی که آرزوی تمدن از نوع غربی آن را داریم و دین خود را ابزار جادویی رسیدن به ته مانده میوه گندیده غرب کرده، با نهایت فروتنی شیعه بودن خویش را در پای بت بزرگ تجدد قربانی میکنیم، چقدر بدبختیم. چقدر مورد استهزا و تعجب جمادات و نباتات عالمیم که با هزار برهان درست بودن عقاید خویش را اثبات میکنیم و ناگهان به یک طنازی و جلوه فروشی دنیا همه را به باد فراموشی میسپاریم.
یا غافر الذنب و قابل التوب عفو کن که سخت محتاج غفران توئیم.
در سوره مبارکه نحل میخوانیم:
«وَ ما بِکُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ثُمَّ إِذا مَسَّکُمُ الضُّرُّ فَإِلَیْهِ تَجْئَرُونَ (53)، ثُمَّ إِذا کَشَفَ الضُّرَّ عَنْکُمْ إِذا فَریقٌ مِنْکُمْ بِرَبِّهِمْ یُشْرِکُونَ (54)، لِیَکْفُرُوا بِما آتَیْناهُمْ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ (55)»
ترجمه استاد مجتبوی: و هر نعمتی که شماراست از خداست، و چون گزندی به شما رسد ناله و زاری میکنید/// چون آن گزند را از شما برداشت، آنگاه گروهی از شما به پروردگارشان شرک میآورند/// تا بدانچه بدادیمشان ناسپاسی کنند، پس برخوردار شوید، زودا که بدانید.
سلام به روزی که بخارات خودی فرونشیند و دریافتههایم را نعمت الهی بدانم. واقعاً مبداء نعمات را چه میدانیم؟!
- لطف آقای دکتر...، مرحمتی پدر و مادر، کار و شغل، استعداد و هوش شخصی، یا چی؟
خدایا روزی که نعمتمان میدهی بندگی تو را نمیکنیم، وای به روزی که چشمه نعمتها یه ریزه کمسو بشود. دیگه دادمون درمیآید. هزار و یک دلیل داریم که اثبات کنیم: خدا باید... !
اینکه در آیه شریفه عبارت « فَإِلَیْهِ تَجْئَرُونَ» آمده بخوبی این نکته را توضیح میدهد. علامه طباطبایی رحمهالله در توضیح آن فرموده:
«کلمه" جؤار"- به ضمّ جیم- به معناى صداى حیوانات وحشى است، و جمله" فَإِلَیْهِ تَجْئَرُونَ- به درگاه او نعره مىزنید" کنایه از دعا و تضرع و استغاثه است که به نعره حیوانات تشبیه شده است»
افراد مالباخته و ... را دیدهاید، چه ضجهها و نالههایی دارند؟ حال بماند که واقعاً عکس العمل یک انسان بما هو انسان باید چه باشد ولی به هر حال: تَجْئَرُونَ!!!
در آیه 54 و 55 مطلب تکان دهندهتر است. رفع نقمت را از او میخواهیم ولی وقتی مقرری ما برقرار شد، این تنعم نتیجهای جز شرک ندارد. الله اکبر از مکاید نفس که انسان را معکوس میکند. توحید در رفع بلا، شرک در جلب نعمت! و نهایتاً این شانه بالا انداختن و مشرک شدن برای آن است که فرد از مسئولیت نعمات فرار کند و بتواند آن را در مسیر ناسپاسی حضرت حق استفاده کند. خدایا به تو پناه میبرم از وسوسه نفس که کار را به جایی میرساند که انسان طالب نعمت و بهرهمندی و تمتع است - با اقسام مربوطه – تا شرک و ناسپاسی کند!
خدا نعمت به ما میدهد (آتَیْناهُمْ) تا چه کنیم؟ ما که اصلاً قابلیت به حساب آوردن را نداشتیم و نداریم (لم یکن شیئاً مذکوراً) خدا ما را به حساب آورده است. کس حساب کرده و متنعم فرموده.
فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ
ربنا ظلمنا أنفسنا فإنک إن لم ترحمنا فلنکوننا من الظالمین. لک العتبی حتی ترضی.
عصمة الله الکبری فاطمه زهراء سلام الله علیها فرمود:
« إنّ السعید، کلّ السّعید، حقّ السّعیدِ من أَحبَّ علیّاً فی حیاته و بعد موته»
ترجمه: براستی که سعادتمند، همه سعادتمندی و سعادتمند حقیقی کسی است که علیعلیه السلام را در دوران زندگی و پس از مرگش دوست داشته باشد.
حدیث 26 از فرهنگ سخنان حضرت فاطمه علیهاالسلام
دعایی عجیب
علیعلیه السلام فرمود: یکبار از پیامبر خدا خواستم تا از خدا برای من طلب مغفرت کند. فرمود: چنین خواهم کرد. سپس برخاست و نمازگزارد. آنگاه دستانش را به دعا گشود و من به دعای او گوش میکردم. شنیدم که فرمود:
پروردگارا تو را به مقام قرب و منزلت علی سوگند میدهم که علی را مشمول عفو و غفران خود سازی.
گفتم ای رسول خدا این چه دعایی است؟ فرمود: مگر کسی گرامیتر از تو در پیشگاه الهی هست تا او را شفیع درگاهش نمایم.
خاطرات امیرالمؤمنینعلیه السلام به نقل از ج20 ص 316 شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید