«لِیَکْفُرُواْ بِمَا ءَاتَیْنَاهُمْ فَتَمَتَّعُواْ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ»
این آیه سه بار در قرآن کریم وجود دارد: سوره نحل/ آیه 55، سوره عنکبوت/ آیه 66، سوره روم/ آیه 34.
آیاتی از سوره نحل
وَ لَهُ مَا فىِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ لَهُ الدِّینُ وَاصِبًا أَفَغَیرَْ اللَّهِ تَتَّقُونَ(52)
وَ مَا بِکُم مِّن نِّعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ثُمَّ إِذَا مَسَّکُمُ الضُّرُّ فَإِلَیْهِ تَجئَروُن(53)
ثُمَّ إِذَا کَشَفَ الضُّرَّ عَنکُمْ إِذَا فَرِیقٌ مِّنکمُ بِرَبهِمْ یُشْرِکُونَ(54)
لِیَکْفُرُواْ بِمَا ءَاتَیْنَاهُمْ فَتَمَتَّعُواْ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ(55)
ترجمه المیزان، ج12، ص: 396-395 {توضیح اینکه کفران نعمت غایت و غرض شرک ورزیدن مشرکین است}
"لِیَکْفُرُوا بِما آتَیْناهُمْ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ".
"لام" در ابتداى جمله، لام غایت است و چنین معنا مىدهد که: مشرکین براى این شرک ورزیدند که نعمتهاى ما را کفران کنند، و آن بلاهایى که از ایشان برگرداندیم شکر نگزارند.
و اگر کفران نعمت را غرض و نتیجه شرک ایشان قرار داد بدین جهت است که اینان در مسیر زندگى جز کفران، هدف دیگرى ندارند، تنها هدفشان کفران نعمتهاى خدا و ترک شکر او است، و این بدان جهت است که اشتغال به محسوسات و مادیات، در دلهایشان ملکه مادیگرى و دلبستگى به اسباب ظاهرى و استناد نعمتها به آن اسباب را ملکه راسخى قرار داده، و آن ملکه پرده ضخیمى میان آنان و معرفت فطریشان شده، توحید خدایشان در ربوبیت را از یادشان برده، در برخورد با هر نعمتى سبب ظاهرى آن را به یاد مىآورند و هیچ به یاد مسبب اسباب یعنى خداى تعالى نمىافتند، و قهرا در برابر همان اسباب خاضع گشته و از انقطاع آنها نگران مىشوند، ولى در برابر خدا نه خضوع دارند و نه خشوع و نه دلواپسى، پس گویا- و بلکه حتما- غایتى جز کفر به نعمت خدا و ترک شکر آن ندارند.
پس کفر به خداى سبحان غایت عمومى آنان در هر ثنائى که داخل مىشوند و در هر عملى که بجا مىآورند مىباشد، و اگر بعد از کشف ضر و رفع گرفتارى باز هم شرک مىورزند و به سایر ارباب، دلبسته گشته و خاضع و خاشع آنها مىشوند براى این است که نعمت خدا را کفران کنند، و چون این کفرانشان که کفران دائمى است و بر آن اصرار ورزیده بر خدا استکبار مىورزند با اینکه خداى سبحان فرموده:" لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِی لَشَدِیدٌ" «اگر شکر بگزارید زیادتان مىدهم و اگر کفران کنید عذابم شدید است. سوره ابراهیم، آیه 7»- غضب الهى را بر انگیخت تا آن تهدید را بکند لذا روى سخن را از رسول خدا (ص) بسوى ایشان که تا کنون غایب فرض شده بودند برگردانیده و بدون وساطت آن جناب به خود آنان خطاب کرده و فرمود:" فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ- پس سرگرم باشید که بزودى خواهید فهمید".
از اینکه در اینجا نفرمود: سرگرم چه باشید، براى این بود که اطلاق کلام شامل همه مادیات شده و بفهماند که بطور کلى به هر چیزى که دل ببندید بزودى در قیامت بر آن مؤاخذه خواهید شد، و چیزى از آن به دردتان نمىخورد و از هیچ یک آن امور منتفع نخواهید شد، و نیز علت اینکه: نفرمود: بزودى چه چیز را خواهید فهمید و همین قدر فهمانید که سر انجام بدى در پیش دارند، براى این بود که مشرکین نفهمند چه عذابى در پیش دارند و عذاب مذکور ناگهانى سر برسد، و چیزى ببینند که هرگز احتمالش را نمىدادند و این در تهدید دردناکتر است.
بعضى از مفسرین گفتهاند:" لام" در جمله" لِیَکْفُرُوا بِما آتَیْناهُمْ" لام امر است، و مراد، تهدید به نحو تعجیز است. لیکن توجیهى است که به زحمت قبول مىشود.
آیاتی از سوره عنکبوت
وَ مَا هَذِهِ الْحَیَوةُ الدُّنْیَا إِلَّا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الاَْخِرَةَ لَهِىَ الْحَیَوَانُ لَوْ کَانُواْ یَعْلَمُونَ(64)
فَإِذَا رَکِبُواْ فىِ الْفُلْکِ دَعَوُاْ اللَّهَ مخُْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نجََّئهُمْ إِلىَ الْبرَِّ إِذَا هُمْ یُشْرِکُونَ(65)
لِیَکْفُرُواْ بِمَا ءَاتَیْنَاهُمْ وَ لِیَتَمَتَّعُواْ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ(66)
ترجمه المیزان، ج16، ص: 226
" لِیَکْفُرُوا بِما آتَیْناهُمْ وَ لِیَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ" لام در کلمه" لیکفروا" و هم چنین در کلمه" لیتمتعوا" لام امر است، و معلوم است که وقتى بزرگى زیردست خود را به چیزى امر مىکند که دوست ندارد، مىخواهد او را تهدید کند، مثل اینکه خود شما به فرمانبرتان بگویید: هر چه مىخواهى بکن، و نیز مانند این تهدید خداى تعالى که فرموده:" اعْمَلُوا ما شِئْتُمْ إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ" «1».
بعضى از مفسرین احتمال دادهاند که:" لام مذکور لام غایت باشد، و معناى آیه این است که: مشرکین این کارها را مىکنند که کفران نعمت کرده باشند، کفران آن نعمتهایى که ما به ایشان دادیم، و نیز این کارها را مىکنند تا به خیال خود لذت برده باشند"، ولى وجه اول با ذیل آیه که مىفرماید" فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ- به زودى خواهند دانست" بهتر مىسازد، و مؤید آن، این آیه است که در سوره روم، آیه 34 مىفرماید:" لِیَکْفُرُوا بِما آتَیْناهُمْ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ- کفر بورزند به آن نعمتها که به ایشان دادیم، آرى خوش بگذرانید که به زودى خواهید فهمید" و به همین جهت بعضى از قاریان" لام" در کلمه" وَ لِیَتَمَتَّعُوا" را با سکون خواندهاند، چون غیر از لام امر هیچ لام دیگرى به سکون خوانده نمىشود.
آیاتی از سوره روم
وَ إِذَا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْاْ رَبهَُّم مُّنِیبِینَ إِلَیْهِ ثُمَّ إِذَا أَذَاقَهُم مِّنْهُ رَحْمَةً إِذَا فَرِیقٌ مِّنهُْم بِرَبِّهِمْ یُشْرِکُونَ(33)
لِیَکْفُرُواْ بِمَا ءَاتَیْنَاهُمْ فَتَمَتَّعُواْ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ(34)
ترجمه المیزان، ج16، ص: 274 (روم34)
" لِیَکْفُرُوا بِما آتَیْناهُمْ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ" در این جمله مشرکین مورد نظر را تهدید مىکند و لام در" لیکفروا" لام امر غایب است، و جمله" فتمتعوا" متفرع بر ما قبل خودش است، و امر دیگرى است که با امر سابق روى هم تهدید را مىرساند و التفات از امر غایب به امر حاضر براى افاده فوران خشم است، از اینکه چقدر در باره خداى تعالى کوتاهى نموده، و امر او را ناچیز مىانگارند؟! و این بى اعتنایشان به جایى رسیده که در هنگام بدبختى و گرفتارى دست به دامنش مىشوند، ولى در هنگام خوشى کفران نعمتش مىکنند.
پینوشتها:
1. نظر علامه کبیر در خصوص آیه واحدی از قرآن، 2 نوع است. در تفسیر آیه 55 سوره نحل، لام «لیکفروا» را لام تعلیل معادل حرف «کی» میدانند و لذا کفران نعمت غایت برای شرک است. یعنی انسانها مشرک میشوند تا سبب اصلی نعمات را که همانا خداوند متعال جل و علی هست را منکر شده و کافر به او شوند. در واقع برنامه تربیتی خداوند در مورد ایشان معکوس نتیجه میدهد: او به انسان انعام میکند تا او را بشناسند و تحبب ایجاد شود که زمینهساز عبودیت است. ولی بندگان با استناد این نعمات به عوامل غیرربوبی (ماده و استعداد و ...) سعی در پاک کردن این نشانهها و انکار آسمانی بودن منشاء نعمات دارند.
لکن در تفسیر دو آیه عنکبوت/66 و روم/34 همین لام را لام امر دانسته و آیه را به معنی تهدید معرفی میکنند. و قرائتی که لام در «لیکفروا» با سکون خوانده میشود را عملاً معتبر دانستهاند. یعنی خدا میفرماید: (اگر جرئت داری) کفر بورز و متمتع باش که بزودی عاقبت آن را خواهی یافت.
2. در قرآن کریم چنین تهدیدهایی بکار رفته است نظیر فصلت/40 اعْمَلُوا ما شِئْتُمْ إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیر؛ زمر/15: فَاعْبُدُوا ما شِئْتُمْ مِنْ دُونِه. ولی هیچگاه حتی من باب تهدید هم که شده، امر به کفر نشده است. بنابراین ظاهراً همان بیان مفصلی که علامه برای تفسیر آیه 55 سوره نحل ارائه کردهاند، بنظر درستتر میرسد. و بقول خود ایشان : « بعضى از مفسرین گفتهاند: لام" در جمله" لِیَکْفُرُوا بِما آتَیْناهُمْ" لام امر است، و مراد، تهدید به نحو تعجیز است. لیکن توجیهى است که به زحمت قبول مىشود»
3. آدمی به خاطر تمتع و لذت پرستی خود، به مسموم کردن سنن الهی میپردازد و با پوچ جلوه دادن بلایا و نعمات طبیعی وانمود میکند که آنها باطل و بیغرض و بازیچهای بیش نیستند. میخواهد برای اینکه مزاحمی در بهرهمندی و تلذذ نداشته باشد، اصل انکار ناپذیر عالم و مسبب الاسباب را انکار نماید! یا للعجب!.
مخلسیم!!! پس ابهتمون فنـــــــــا شد!!!!!؟
باید هر چه زودتر برگردم سر "ماسک" اولم، برج زهرمـــــــــار بشم!!!
یا حسین .ع.
سلام داداش جون علی جان... خوبی الحمدلله ...
۱. کی گفته ما با شما حرفی نداریم؟! ... اینم حرف ما با شما: تا ابد مخلصیم (با صاد نه با سین) و چاکریم و نوکر...
۲. بعدشم ... به به عالی بود... و عجیب که چرا علامه بزرگوار .ره. لام رو با دو تقدیر متفاوت و احیانا متناقض در نظر گرفته ... والله اعلم...
۳. و تقریر سومت بینهایت لطیف بود...دست مریزاد وایول...حسابی هم فیض و هم حظ بردم...بل یرید الانسان لیفجر امامه...یسئل ایان یوم القیامه...
۴. از دور پیشونیت رو می بوسم...و خدا نگهدارت
یا علی و التماس دعا