الف
به مسلمانان وعده داده شده است که به یکی از دو پیروزی نائل خواهند شد: مقاتله با دشمن نامدار، تصرف مال التجاره قریش (مطابق یا آیه 7 سوره مبارکه انفال).
کدام وعده را میپسندیم؟
نظرات مختلف است.
شاید کسی مانند شیخین بگویند: یا رسول اللَّه این لشکر، لشکر قریش است، همان قریش متکبر که تا بوده کافر بودهاند، و تا بوده با عزت و قدرت زندگى کردهاند، علاوه، ما از مدینه که بیرون شدیم براى جنگ بیرون نشدیم، و از نظر قوا و اسلحه آمادگى نداریم. و در حدیث ابى حمزه دارد که وى گفت: من این راه را بلدم، عدى (بطورى که مىگوید) در فلان جا قافله قریش را دیده، اگر این قافله راه خود را پیش گیرند ما نیز راه خود را پیش گیریم درست بر سر چاه بدر به یکدیگر مىرسیم. که حضرت قولش را نپسندید و فرمود: بنشین، و او نشست.
یا مانند برخی مهاجران مؤمن حضرتش عرض کنند: یا رسول اللَّه این لشکر، لشکر قریش متکبر است، و لیکن ما به تو ایمان آورده و تو را تصدیق نمودهایم، و شهادت دادهایم بر اینکه آنچه که تو آوردهاى حق است، به خدا سوگند اگر بفرمایى تا در زبانههاى آتش پر دوام چوب درخت غضا برویم و یا در انبوه تیغ هراس درآییم درمىآییم و تو را تنها نمىگذاریم، و ما آنچه را که بنى اسرائیل در جواب موسى گفتند که:" تو و پروردگارت بروید ما اینجا نشستهایم" در جوابت بر زبان نمىآوریم، بلکه مىگوییم: آنجا که پروردگارت امر کرده برو ما نیز همراه تو مىآییم، و در رکابت مىجنگیم، رسول خدا (ص) در مقابل این گفتارش جزاى خیرش داد.
و یا مانند آن انصار جان و دلباخته عرضه دارند: پدر و مادرم به قربانت اى رسول خدا! ما به تو ایمان آوردیم، و تو را تصدیق کردیم، و شهادت دادیم بر اینکه آنچه بیاورى حق و از ناحیه خدا است، بنا بر این به آنچه که مىخواهى امر کن (تا با دل و جان امتثال کنیم) و آنچه که مىخواهى از اموال بگیر و هر قدر مىخواهى براى ما بگذار، به خدا سوگند اگر دستور دهى تا در این دریا فرو شویم امتثال نموده و تنهایت نمىگذاریم، و از خدا امیدواریم که از ما به تو رفتارى نشان دهد که مایه روشنى دیدگانت باشد، پس بى درنگ ما را حرکت بده که برکت خدا همراه ما است.
اگر بخواهیم ریاضیوار قدرت نظامی را محاسبه کنیم و موازنه سود و زیان راه بیاندازیم، خطاب سنگین «بنشین» را از حضرت عالم پناه رسول اکرم (ص) خواهیم شنید. و چه سنگین است: «بنشین».
خدایا وقتی بارقهها و تلألؤ دنیا اینگونه چشمها را خیره میکند، انسان را مألوه و واله میکند، چه امیدی به راست فکری ما در عصر ظهور حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) میتوان داشت؟!
ب
امر رسول خدا (ص) همان اوامر تشریعی حضرت ربالعالمین است. اوامر تکوینی خداوند تبارک و تعالی که بصورت «کن فیکون» اجرا میشود یعنی کلمه الله «کن» مساوی ایجاد شیء است. ولی اوامر تشریعی در قالب آئین و مذهب و کلمات حضرت رسول اکرم (ص) به ما اعلام میشود. گویا حضرت حق اجازه فرموده است تحقق کلمات تشریعیاش بواسطه بندگانش درگاهش تحقق پذیرد. (وَ یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُحِقَّ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ وَ یَقْطَعَ دابِرَ الْکافِرِین /انفال*7)
ج
مسلمین استغاثه به خداوند متعال نمودند و او تعالی برای امداد، بشارت و اطمینان قلبی آنان، هزار ملائکه را به یاری آنان گسیل داشت. آنچه موجب نزول این ملائکه شد، چیزی نبود جز: 1. ایمان اوّلیّه مؤمنین به امر تشریعی حضرت رسول اکرم (ص) 2. استغاثه به درگاه خداوندی.
اگر انسان در بدو تصمیم و در حین اجرای کار مرضی حق یگانه اتکاء و اتکالش حضرت حق بود، پیروزی با اوست.
د
آیا ملائکه جنگیدند؟ بشهادت آیه 12 همین سوره و اسناد تاریخی که بیشتر کشتهشدگان بدست حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و بقیه نیز هر کدام توسط اشخاص معینی از مسلمین کشته شدند و جمع مقتولین کفار نیز 70 نفر بیشتر نبود، معلوم میشود که حضور ملائکه فقط برای تثبیت قلوب مؤمنین بود. پس اگر کسی مؤمن بود (مانند سعد بن معاذ)، اگر هم در امر ایفای وظیفه مشکلی بود، با استغاثه به محضر حضرت حق و امداد او حل خواهد شد.
ه
عامل پیروزی چه بود؟
الف- ایمان قلبی ب- امداد ملائکه ج- استغاثه با ذکر و اوراد د- هیچکدام
...
...
...
...
وَ مَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّه
فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُم
وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ رَمى
و
از جمله امدادهای الهی در جنگ بدر: { إِذْ یُغَشِّیکُمُ النُّعاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَ یُنَزِّلُ عَلَیْکُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِیُطَهِّرَکُمْ بِهِ وَ یُذْهِبَ عَنْکُمْ رِجْزَ الشَّیْطانِ وَ لِیَرْبِطَ عَلى قُلُوبِکُمْ وَ یُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدامَ (11) إِذْ یُوحی رَبُّکَ إِلَى الْمَلائِکَةِ أَنِّی مَعَکُمْ فَثَبِّتُوا الَّذینَ آمَنُوا سَأُلْقی فی قُلُوبِ الَّذینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْناقِ وَ اضْرِبُوا مِنْهُمْ کُلَّ بَنانٍ (12)}
خوابی سبک که خستگی و اضطراب را فرو نشاند، آبی پاک که طهارت را امکانپذیر سازد، ربط قلوب، تثبیت اقدام، القاء رعب در قلب کفار، تشجیع مسلمین با این دستور که: درست کله و یا دست و پایشان را بزنید (یعنی موقع ضربه زدن چنان بجنگید که آنها در دستتان گرفتارند و قهر و غلبه با شماست) همگی مثالهایی از امداد خفیه و آشکار خداوند بود. بعبارت دیگر اگر انسان توانست متوکلانه و مستغیثانه قدم پیش بگذارد خدا با دل انسان کار میکند. یا مقلب القلوب و الابصار و یا محول الحول و الاحوال.