اندر عوالم خودی...

نکات قرآنی و روایی

اندر عوالم خودی...

نکات قرآنی و روایی

مکر الهی

 

وَ إِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذِینَ کَفَرُواْ لِیُثْبِتُوکَ أَوْ یَقْتُلُوکَ أَوْ یخُْرِجُوکَ  وَ یَمْکُرُونَ وَ یَمْکُرُ اللَّهُ  وَ اللَّهُ خَیرُْ الْمَکِرِینَ(30)

آنچه از آیه 30 سوره مبارکه انفال برمی­آید، خداوند با مکر خویش کفار مکار را گیج و منگ کرد. طوریکه دیگر نتوانند عزیز العالمین محمد مصطفی صلی الله علیه و آله را مورد ترور قرار دهند. وقتی انسان می­شنود که خدا می­گوید من نیز مکر می­کنم، علاقمند می­شود ببیسند مکر خدا چگونه است؟ از چه ابزاری استفاده می­کند؟

به ماجرای لیله المبیت برگردیم:

  1. برای اینکه کفار متوجه غیبت پیامبر اکرم ص از منزلشان نشوند، علی علیه السلام در خانه ایشان سکنی گزیدند. مشرکان زمانی متوجه خروج پیامبر شدند که پیامبر قبلا رفته بود و علی را بجای خود در بستر خواب گذاشته بود یعنی اینگونه آنها مقداری زمان را از دست دادند و نمی­دانستند پیامبر چه مدت قبل خارج شده و از آنها فاصله گرفته است.
  2. پیامبر بجای شمال مکه (به سمت مدینه) به سمت جنوب مکه و غار ثور حرکت کرد. یعنی به اشتباه انداختن کفار از لحاظ مسیر حرکت.
  3. آن بزرگوار سه شب در غار بسر برد یعنی از لحاظ تاریخ زمانی حرکت و مسافت بین خود و کفار، آنان را حسابی گیج کرده بود.
  4. تنیدن شدن تار غلیظی توسط عنکبوت در دهانه غار.
  5. لانه داشتن و تخم گذاشتن کبوتر در آنجا.
  6. دستور پیامبر ص به علی ع  در خصوص رد امانات. انگار او دیگر رفته است و از دست شما مشرکان خارج شده و من به جانشینی او، رد اموال  و امانات انجام می­دهم.

در شب چهارم یعنی زمانی پیامبر اکرم ص هجرت را آغاز نمود که مشکران مأیوس از یافتن او، سه شبانه روز تلاش بی ثمر و خسته و در خواب بودند. نجات پیامبر نه با معجزات آنچنانی و جادو و جنبل که بسیار معمولی بود. یعنی زندگی در جریان بود ولی چینش وقایع چنان برای کفار ملهم شد که بجای راهیابی بر حیرتشان افزود. این کارها همه از ناحیه پیامبر اکرم ص بود. ولی خداوند آنها را مستند به خود می­داند و این سیستم مکر را کار خودش می­داند.

اگر با دید لامؤثر فی الوجود الا الله، و لا حول و لا قوه الا بالله ، و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی نگاه کنیم همه­اش کار خدا بود. ولی اگر با نگاه دنیا بین خویش به تحلیل بنشینیم، خواهیم گفت:

پیامبر با ترفند خودش از دست کفار نجات یافت!

قهرمان

فَکِیدُونىِ جَمِیعًا ثُمَّ لَا تُنظِرُونِ (55) إِنىّ‏ِ تَوَکلَّْتُ عَلىَ اللَّهِ رَبىّ‏ِ وَ رَبِّکمُ  مَّا مِن دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ ءَاخِذُ  بِنَاصِیَتهَِا  إِنَّ رَبىّ‏ِ عَلىَ‏ صِرَطٍ مُّسْتَقِیمٍ(56) فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقَدْ أَبْلَغْتُکمُ مَّا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَیْکمُ‏ْ  وَ یَسْتَخْلِفُ رَبىّ‏ِ قَوْمًا غَیرَْکمُ‏ْ وَ لَا تَضُرُّونَهُ شَیًْا  إِنَّ رَبىّ‏ِ عَلىَ‏ کلُ‏ِّ شىَ‏ْءٍ حَفِیظٌ(57)

 

حضرت هود علی نبینا و علیه السلام در راه ایفای وظیفه الهی خود چنان دل پرتوان و شجاعی دارد که یک تنه در مقابل کفار می­ایستد و می­فرماید: همه شما جمع شوید و علیه من توطئه کنید و اصلاًً مراعات مرا نکنید. وقتی من به خدایی توکل کرده­ام که رب من و رب شماست و هیچ جنبنده­ای در عالم نیست مگر اینکه در گرو ید قدرت اوست،هر چه می­خواهید بر علیه من انجام دهید. وقتی خداوندگار من نگهدار من است، شما چکاره­اید؟ اومی­تواند قوم شما را که به این جمعیت بی جماعتتان سخت می­نازید، نابود سازد و قوم دیگری را بجای شما پدید آورد در حالیکه هیچ آسیب و ضرری به او نمی­رسد.

شاید برای امثال بنده که حتی در عمل به وازین حق نیز منتظر تأیید دیگران هستم و می­خواهم در ازای عمل به حق حتماً تشویق شوم و قدر و ارجم بالاتر رود، قابل فهم نباشد ک پشت گرمی به خداوند متعال رب العالمین انسان را به چه مرتبه­ای ارتقاء می­دهد که ترس را در مقابل چشمانش به دار می­آویزند. ولی او قهقهه­ای نثار کینه توزان آلوده مردار دنیا سر می­دهد و می­گوید: علیه من اصلاً کم نگذارید. او پشت و پناه من است.

اگرکلّ عالم کافر به اوتعالی باشند، هود مؤمن به الله است و ذره­ای در توکلش کاستی نمی­گیرد. او خود را وقف وظیفه رسالت نموده است. نه با کسی غرض شخصی دارد و نه چیزی. آنچه می­گوید مبتنی بر وظیفه رسالت است.