اندر عوالم خودی...

نکات قرآنی و روایی

اندر عوالم خودی...

نکات قرآنی و روایی

صنایع دستی

در کتاب بحارالأنوار (ج 53 صفحات 178-177) متن توقیع یا نامه­ای از حضرت حجت بقیه الله فی العالم (علیه السلام) آمده است که نظیر آن در کتب زیر نیز وجود دارد: الاحتجاج (ج 2 ص 467)، الصراط المستقیم (ج2 ص 235)، الغیبه الطوسی (ص285) و منتخب‏الأنوارالمضیئه (ص118). این نامه در پاسخ به مشاجره «ابن ابی غانِم قزوینی» با «ابی عمر العامری» نوشته شده است. ابی غانم معتقد بوده که پس از حضرت امام حسن عسکری علیه السلام، جانشینی برای ایشان وجود ندارد. بنابراین نامه­ای به ناحیه مقدسه نوشته­ و جواب دریافت داشته­اند که:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ عَافَانَا اللَّهُ وَ إِیَّاکُمْ مِنَ الْفِتَنِ وَ وَهَبَ لَنَا وَ لَکُمْ رُوحَ الْیَقِینِ وَ أَجَارَنَا وَ إِیَّاکُمْ مِنْ سُوءِ الْمُنْقَلَبِ إِنَّهُ أُنْهِیَ إِلَیَّ ارْتِیَابُ جَمَاعَةٍ مِنْکُمْ فِی الدِّینِ وَ مَا دَخَلَهُمْ مِنَ الشَّکِّ وَ الْحَیْرَةِ فِی وُلَاةِ أَمْرِهِمْ فَغَمَّنَا ذَلِکَ لَکُمْ لَا لَنَا وَ سَأَوْنَا فِیکُمْ لَا فِینَا لِأَنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَلَا فَاقَةَ بِنَا إِلَى غَیْرِهِ وَ الْحَقُّ مَعَنَا فَلَنْ یُوحِشَنَا مَنْ قَعَدَ عَنَّا وَ نَحْنُ صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ الْخَلْقُ بَعْدَ صَنَائِعِنَا ...

 

ترجمه: الله تعالی ما و شما را از فتنه­ها عافیت دهد و به ما و شما روح یقین عطا فرماید و از بدفرجامی پناه دهد. شک نمودن گروهی از شما در مورد دین به ما رسید. و آنچه درباره والیان امر خود به شک و حیرت افتاده­اند. پس این مطلب ما را برای شما مغموم کرد... (اینجاشو بلد نیستم) برای اینکه خدا با ماست. پس نیازی به غیر او نداریم. و حق با ماست و ترسی از مخالفان خود نداریم. و ما صنایع پروردگارمان هستیم و خلق بعد ما، صنایع ما هستند.

 

 

البته حدیث نسبتاً طولانی است ولی عرض بنده در مورد همین جمله اخیر است. نکات مورد استفاده:

 

1. حضرت خلقت خود را بی­واسطه به الله تعالی نسبت داده­اند ولی در خقلت سایرین، خود را واسطه خلقت و ایجاد معرفی فرموده­اند.

 

2. اسناد خلقت سایرین به حضرات معصومین علیهم السلام دالّ بر ارتباط علّی طولی است. و لذا نوعی ارتباط علت و معلولی بین ما و ایشان وجود دارد.

 

3. صنع در قرآن کریم در چند مورد استعمال شده است:

الف. اعمال؛ نظیر: «الَّذینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً (طه/ 104)»، «قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى‏ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما یَصْنَعُونَ (نور/ 30)»

 

ب. صنعت و ساختن و هر چیز دست­ساز؛ نظیر : «وَ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنا وَ وَحْیِنا وَ لا تُخاطِبْنی‏ فِی الَّذینَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ (هود/ 37)»، «وَ یَصْنَعُ الْفُلْکَ وَ کُلَّما مَرَّ عَلَیْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ قالَ إِنْ تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنْکُمْ کَما تَسْخَرُونَ (هود/ 38)»، «وَ أَلْقِ ما فی‏ یَمینِکَ تَلْقَفْ ما صَنَعُوا إِنَّما صَنَعُوا کَیْدُ ساحِرٍ وَ لا یُفْلِحُ السَّاحِرُ حَیْثُ أَتى‏ (69)»

اگر مجموع معانی فوق را در نظر بگیریم، طبق حدیث فوق، ما دست­ساز و ساخته و صنعت حضرات معصومین علیهم السلام هستیم. یعنی با قبض و بسط ارزاقمان توسط آنان و با تقلیب و انقلاب قلوب ما را راه می­برند. متوجه برخی چیزها می­سازند و مانع از توجه به برخی چیزها می­شوند تا تربیتمان کنند. اگر خود را در اختیار ایشان قرار دادیم که معنی ولایت تحقق می­یابد و ما را آنگونه که مورد رضایت حضرت حق است می­سازند و اگر حجب خودی اجازه ولایت مداری محبانه را به ما نداد، در سایه کفر و عناد به مقام تسلیم به آنها، باز به نحو دیگری ساخته می­شویم (مثلاً وقود جهنم!).

            ج. احسان کردن؛ نظیر: «أَنِ اقْذِ فیهِ فِی التَّابُوتِ فَاقْذِ فیهِ فِی الْیَمِّ فَلْیُلْقِهِ الْیَمُّ بِالسَّاحِلِ یَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لی‏ وَ عَدُوٌّ لَهُ وَ أَلْقَیْتُ عَلَیْکَ مَحَبَّةً مِنِّی وَ لِتُصْنَعَ عَلى‏ عَیْنی‏ (طه/ 39)«، «وَ اصْطَنَعْتُکَ لِنَفْسی‏ (طه/41)».

علامه طباطبائی رحمه الله در تفسیر المیزان، ذیل آیه 41 فوق می­فرمایند: «کلمه اصطناع افتعال از صنع و به معناى احسان است... وقتى گفته مى‏شود: صنع فلاناً (فلانى را صنع کرد) معنایش این است که به او احسان نمود، و چون گفته شود" اصطنع فلانا" معنایش این مى‏شود که احسان خود را در باره فلانى تحقق داد و تثبیت کرد و از قفال نقل شده که گفته: وقتى گفته مى‏شود" فلانى فلان را اصطناع کرد" معنایش این است که آن قدر به وى احسان کرد که وى را به او نسبت مى‏دهند، و مى‏گویند: این صنیع فلانى است و این نمک‏پرورده او است».

 

طبق این معنی بویژه «لتصنع علی عینی»، معنی حدیث احتمالاً چنین است که ما از احسان خاص الهی بهره­مند و نمک پرورده و پرورش یافته به دست اوئیم. ولی سایر مردم نمک­پرورد ما هستند. در مقابل چشم ما و با عنایت ما و تحت نظارت ما پرورش می­یابند.

نظرات 3 + ارسال نظر
بیضائی یکشنبه 11 شهریور 1386 ساعت 04:11 ب.ظ

سلام
بلی. احسنت! «ولایت» نعمت (و منت) بزرگی است. گویا در حدیث است که مراد از نعیمی که در قیامت از آن سؤال خواهد شد همین است.

گمشده یکشنبه 11 شهریور 1386 ساعت 06:34 ب.ظ http://clergyman2006.blogfa.com/

استفاده کردیم .

[ بدون نام ] دوشنبه 12 شهریور 1386 ساعت 01:24 ب.ظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد